کنار هم خوابیدن مادر و کودک صحیح است یا خیر
ابتدا بگذارید روشن کنیم که هم خوابیدن دقیقاً چیست . وقتی صحبت از هم خوابیدن می کنیم منظورمان این است که کودک (صرف نظر از سن) در اتاق خواب والدین خود و به طور خاص در رختخواب خود بخوابد.
داستان من: وقتی زایمان کردم و بعد به خانه رفتم ، حقیقت این است که یک لحظه فکر نمی کردم کودک را به رختخواب برسانم. مدتها قبل تختخواب آماده بود و درست همانطور که باید ، ورقها کاملاً گذاشته شده بود. در روزهای بعد ، تقریباً همه چیز در جهت عقربههای ساعت بود ، زیرا تانوس تقریباً 2.5 ساعت - 3 ساعت شیر می خواست. از آنجا که من شیر می دادم ، کل روز را با تانوس روی تخت خود روی نیمکت گذراندم و وقتی شب فرا رسید ، اوضاع کمی دشوارتر شد زیرا جدا از شب های بیرون ، مجبور شدم به اتاق او بروم و او را شیر دهم.
بنابراین در یک مقطع زمانی که من در یک جنون عمومی بودم و او را در رختخواب شیر می دادم ، خوابیدیم! بنابراین از آنجا که تانوس چند روزه بود (و من او را روی بالش گذاشتم) ، تاکنون نزدیک به 3 سال است ، او حداکثر 5 بار در رختخواب خود خوابیده است. همانطور که مشاهده می کنید ، ما به زودی یک مدرک کارشناسی ارشد هم خوابیدن دریافت خواهیم کرد !
افسردگی بعد از زایمان
نمی خواهم هم خوابیدن را اشتباه یا غلط بنامیم (از آنجا که هر کودک بی نظیر است) ، در اینجا افکار من (مثبت) من درباره اینکه چرا دوست دارم تختخواب را با پسرم به اشتراک بگذارم وجود دارد:
- قدرت عادت! بعد از گذشت تقریباً 3 سال از هم بودن ، برای من عجیب به نظر می رسد که شب بیدار شوید و او را در کنار من نبینید ، بالای سر من یا وارونه باشد.
- به دلیل کار و ساعتهای زیادی که دلم برایش تنگ شده است ، داشتن او در رختخواب این فرصت را دارم که هنگام خواب او به صورتش نگاه کرده و او را مشاهده کنم.
- از سن 8 ماهگی که اولین دندان خود را بیرون کشید ، تا چند ماه پیش تقریباً هر شب گریه کرد و از درد بیدار شد. بنابراین اجتناب ناپذیر بود که من او را در رختخواب بغل نکنم ، سعی کردم او را آرام کنم.
- Thanos نمی تواند بخوابد (و لالایی) اگر او دست خود را روی صورت من نگذارد (نوازش می کند انگار او به دنبال چیزی است) یا از طریق آستین بلوز من.
- آغوش ناگهانی او در عصر یا حتی وقتی خواب می بیند و صحبت می کند ، با هیچ چیز مقایسه نمی شود.
- از آنجا که او مهدکودک را امسال شروع کرد ، نمی توانم به یاد داشته باشم که چند بار او بیمار شد. داشتن او در کنار من ، برای قرار دادن دماسنج ، سرم در بینی او و غیره باعث شد شب کمی بیشتر قابل عبور باشد.
سرانجام ، زیرا ما قبلاً او را بیشتر اوقات در رختخواب می گذاریم (صرف نظر از اینکه وی از خواب بیدار می شود و فریاد می زند ، مادر من) ، یک چیز مطمئناً است ، در بعضی مواقع او از رختخواب خارج می شود و می خواهد فضای مخصوص خودش را داشته باشد. تا آن زمان ، او را راضی خواهم کرد ...
افسردگی بعد از زایمان
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0